خدای خوب من
خدای خوب من ، زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی …
خدای خوب من ، زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی …
بوی پیراهن ِخونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
صدها نفر از رقص جنون جا مانده
سالار در این قافله تنها مانده
دلها شده پردرد مگر علت چیست ؟
چهل شب تا به محرم مانده
چهل روز مانده ماتم گردد
هفتاد و دو عاشق ز زمین کم گردد
هر روز بصبح و شام با یاد حسین
ما منتظریم تا محرم گردد
چهل شب مانده کمر خم بشود
هفتاد و دو عاشق ز زمین کم بشود
هفتاد و دو میدان بلا در راه است
چهل شب مانده محرم بشود
" إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ "
یکبار از این نیامدنت ها قصور کن
ما مرده ایم اگرچه ، مسیحا ! شما بیا !
این جمعه را زیارت اهل قبور کن...
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
پر شور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد